پیش بینی شده تو حال مرا میپرسی
در نگاه من اگر سرزده مهمان باشی
فرصت ابر نگاهی نگران کوتاه است
باید ای پنجره آمادهی باران باشی
باید از قبل به موسیقیمان فکر کنی
اگر آن روز برای تو حیاتی باشد
لمس چشمان مرا پیش خودت زمزمه کن
شاید از غربتمان راه نجاتی باشد
هرچه از حافظهات دست زمان دزدیده
پیش بینی شده ناخواسته پس میگیری
وقتی از دغدغهی فاصلهها پاک شدی
بیغبار از همهی عشق نفس میگیری
لحنِ بی تاب کسی از غزل چشمانش
مثل بی تابی آن لحظهی ما پیدا نیست
پیش بینی شده که حادثهای در دنیا
قدر برخورد نگاه من و تو زیبا نیست
***
عطرِ خاکت به پناهنده شدن میکشدم
وطن، امنیت آغوش تو را زیستن است
تنِ آوارهای از مرزِ تو رد خواهد شد
غربت، از ترس نبود تو بههم ریختن است